کد مطلب:280117 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:290

مهدی از دیدگاه امیرمؤمنان
«و یا شوقاه الی رویتهم فی حال ظهور دولتهم».

«وه چقدر مشتاقم كه آنها را در روزگار تشكیل دولتشان ببینم».

(علی علیه السلام) [1] .

روایات وارده از وجود اقدس پیشوای پرهیزكاران، امیرمومنان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام در پیرامون شخصیت، عظمت، برنامه ی جهانی و نهضت الهی مصلح غیبی حضرت بقیةالله (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا) بیرون از شما است، كه ما برای تبرك به چند نمونه از آن بسنده می كنیم، و در این بخش از نویدهای «نهج البلاغه» نیز استفاده می كنیم، اگرچه اخیرا كتاب مستقلی هم در این رابطه منتشر شده است. [2] .

41- «اذا نادی مناد من السماء ان الحق فی آل محمد فعند ذلك



[ صفحه 92]



یظهر المهدی علی افواه الناس، یشربون ذكره، فلا یكون لهم ذكره غیره».

- «هنگامی كه منادی غیبی از آسمان بانگ برآورد كه حق با آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است نام مهدی (علیه السلام) بر سر زبانها می افتد و جهان مالامال از نام او می شود، دیگر یادی از غیر او به میان نمی آید». [3] .

42- «یظهر صاحب الرایة المحمدیة و الدولة الأحمدیة، القائم بالسیف و الحال الصادق فی المقال، یمهد الأرض و یحیی السنة و الفرض».

-«صاحب پرچم محمدی و دولت احمدی صلی الله علیه و آله و سلم ظاهر می شود در حالیكه قیام به شمشیر فرموده و با راستگویی و استواری در گفتار پیش می تازد و آرامش را به زمین باز می گرداند (و یا: زمین را برای پیاده كردن عدالت اجتماعی آماده می سازد) احكام الهی و سنن نبوی (و یا: واجبات و مستحبات) را زنده می كند». [4] .

43- «للقائم منا غیبة امدها طویل، كانی بالشیهة یجولون جولان النعم فی غیبته، یطلبون المرعی فلا یجدونه، الا فمن ثبت منهم علی دینه، و لم یقس قلبه لطول غیبته امامه، فهو معی فی درجتی یوم القیامة».

-«برای قائم ما غیبتی است كه مدت آن به درازا خواهد كشید، شیعان را گوئی با چشم خود می بینم همانند گله ی بی صاحبی كه در دشت و صحرا پراكنده شده به دنبال چراگاه می گردند، درغیبت او به جستجوی او می پردازند، و نمی یابند. آگاه باشید كه هر كس بر آئین خود استوار بماند و در اثر طول غیبت دلش را قساوت نگیرد، روز قیامت در كنار من خواهد بود». [5] .



[ صفحه 93]



44- «ان القائم منا اذا قام لم یكن لاحد فی عنقه بیعة، فلذلك تخفی ولادته و یغیب شخصه».

- «هنگامی كه قائم ما (علیه السلام) قیام كند، بیعت كسی در گردن او نخواهد بود، از این رهگذر تولدش پنهانی انجام می گیرد و خودش غایب می شود». [6] .

45- «التاسع من ولدك یا حسین! هو القائم بالحق، اامظهر للدین، و الباسط بالعدل».

-«نهمین فرزند تو، ای حسین! قیام به حق می كند، دین را آشكار می سازد و عدالت را می گستراند».

امام حسین علیه السلام عرض كرد: ای امیرمومنان! آیا به طور قطع، این شدنی است؟ فرمود:

- «ای والذی بعث محمدا بالنبوة و اصطفاه علی جمیع البریة. و لكن بعد غیبته و خیرة، لا یثبت فیها علی دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین، الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و كتب فی قلوبهم الایمان، و ایدهم بروح منه».

-«آری سوگند به خدائی كه حضرت محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) را به حق به پیامبری برگزید و بر همه ی مخلوقات برتری داد.

و لكن پس از یك دوران غیبت و سرگردانی، بر دین خود استوار نمی ماند مگر افراد خالصی كه روح یقین را لمس كرده باشند، كه خداوند از آنها برای ولایت ما پیمان گرفته و در دلشان ایمان را نوشته، و با روحی از خود آنان را تایید كرده است». [7] .



[ صفحه 94]



این سخن مولی امیرمومنان علی علیه السلام اعلام خطر است كه با طولانی شدن مدت غیبت، تبلیغات زهراگین دشمنان در عقیده ی شیعیان تزلزل ایجاد نكند و پیوند آنها را با امام بزرگوارشان قطع نكند. كه كوچكترین تردید و تزلزل در این امر، سرآغاز سقوط در دره ی ضلالت و هلاكت است.

46- مردی به خدمت امیر مومنان علیه السلام شرفیاب شده، عرضه داشت: از مهدی خود برای من سخن بگو، فرمود:

-«اذا درج الدارجون، و قل المومنون، و ذهب المجلبون، فهناك».

- «هنگامی كه رفتنی ها بروند، اهل ایمان كم شوند، آشوبگران و جنگ طلبان نابود شوند، پس آنجاست».

آن مرد عرضه داشت: ای امیرمومنان درود خدا بر تو باد، توضیح بفرما: آن سرور از كدام طائفه است؟ فرمود:

-«من بنی هاشم، من ذروة طود العرب و بحر مغیضها اذا وردت، و مجفو اهلها اذا اتت، و معدن صفوتها اذا اكتدرت، لا یجبن اذا المنایا هلعت و لا یخور اذا المنون اكتنفت، و لا ینكل اذا الكماة اصطرعت، مشمر مغلولب ظفر ضرغامة حصد مخدش ذكر، سیف من سیوف الله، رأس قثم، نشق رأسه فی باذخ السوود، و غارر مجده فی اكرم المحتد، فلا یصرفنك عن تبعته صارف، ینوص الی الفتنة كل مناص، ان قال فشر قائل،و ان سكت فذ و دعایر».

- «از بنی هاشم، از برترین نژاد عرب. از قله ی شرف، و از اقیانوس بی كرانه كه همه ی نهرهای فضیلت به سوی آن سرازیر است. پناه همه ی پناهندگان. كان صفا، هنگامی كه همه بی صفا شوند. چون مرگ چنگ و دندان نشان دهد، او هراسی به دل راه ندارد. هنگامی كه عرصه ی نبرد تنگتر شود، ضعف و زبونی نشان ندهد. وقتی كه قهرمانها نقش بر زمین شوند، او عقب نشینی نكند. همواره آماده ی نبرد، همیشه پیروز، دشمن شكن، شیر بیشه ی شجاعت، درو كننده ی ریشه ستمگران، ویرانگر كاخهای ظلم



[ صفحه 95]



و استبداد، قهرمانی شجاع و بزگوار، شمشیر برنده ای از شمشیرهای خداوند، دست بخشنده ی خداوندی، اوج قله ی شرف انسانی، كه در اعماق اصیل ترین فضیلتها ریشه دوانیده است. هیچ فتنه و پدیده ای ترا از پیروی او منصرف نكند. كه چنین فتنه گری اگر سخن بگوید بدترین گویندگان است و اگر خاموش نشیند همه ی پلیدیها و حیله گری ها را در خود جای داده است».

آنگاه به توصیف حضرت مهدی علیه السلام بازگشت و فرمود:

-«اوسعكم كهفا و اكثركم علما و اوصلكم رحما، اللهم فاجعل بیعته خروجا من الغمة و اجمع به شمل الامة، فان خارالله لك فاعزم و لا تنثن عنه ان وقفت له، و لا تجیزن عنه ان هدیت الیه هاه - و اومأ بیده الی صدره - شوقا الی رویته».

- «آستانه اش از همه گشادتر، دانشش از همه افزونتر، و برای خویشاوندان قرار بده. پراكندگی امت را به دست او به یگانگی مبدل فرما. اگر خداوند (به تو اراده ی خیر كند و) چنین روزی را نصیب تو سازد، چون كوه استوار باش. اگر چنین روزی را درك كنی، به سوی احدی از او روی متاب. اگر به كویش راه یافتی، از او در مگذر».

آنگاه با دست مباركش به طرف سینه اش اشاره كرد و فرمود:

-«آه، چقدر مشتاق دیدار او هستم»!! [8] .

امیرمومنان علی علیه السلام در این خطبه ی بسیار گیرا و شیوا كه قلم از ترجمه ی كامل آن ناتوان است، از برنامه ی جهانی حضرت مهدی ارواحنا فداه، پایان یافتن دوران خواری و سرگردانی و استعمار و استثمار، و فرا رسیدن روزگار رهایی و صفا، و سپری شدن ایام خفقان و اختناق، تشكیل



[ صفحه 96]



حكومت واحد جهانی بر اساس عدالت و آزادی واقعی، با بیان بسیار كوتاه و كوبنده سخن گفته، در پایان آهی از اعماق دل كشیده، اظهار اشتیاق به دیدار آن كعبه ی موعود و قبله ی مقصود نموده است. در صورتی كه بیش از دو قرن به ولادت آن سرور باقی بود. اگر امیرمومنان علیه السلام چنین روزهایی در میان ما بود كه یك هزار و یك صد و پنجاه سال تمام دیدگان نگران مشتاقان، چشم انتظار ظهور آن خورشید فروزان است، چه بیانات شیوایی در بیان درد هجران به زبان می آوردند؟ و چه آهی از سویدای دل برمی آوردند؟!.



بیا بیا كه سوختم ز هجر روی ماه تو

تمام عمر دوختم دو چشم خود به راه تو



47- اصبغ بن نباته می گوید: به خدمت امیرالمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام شرفیاب شدم، دیدم كه در دریای فكر غوطه ور است و با انگشت مباركش به زمین می زند. عرض كردم: ای امیرمومنان! چه شده؟ شما را اندیشناك می بینم؟! با انگشت مبارك به زمین می زنی! مگر به آب و گل علاقمند شده ای؟! فرمود:

-«لا والله ما رغبت فیها و لا فی الدنیا یوما قط، و لكن فكرت فی مولود یكون من ظهری، الحادی عشر من ولدی، هو المهدی یملأها عدلا كما ملئت جورا و ظلما، تكون له حیره و غیبة، یضل فیها اقوام و یهتدی فیها آخرون».

- «نه، به خدا سوگند، حتی یك روز هم به این خاك و به این دنیا علاقمند نشدم. ولی داشتم فكر می كردم درباره ی مولوی كه از نسل من به دنیا خواهد آمد. او یازدهمین فرزند من است. او مهدی ماست (علیه السلام)، كه زمین را پر از عدل و داد كند، پس از آنكه از جور و ستم پر شده باشد. برای او دوران غیبت و سرگردانی هست. در آن ایام اقوامی از راه حق منحرف می شوند و اقوام دیگری به شاهراه هدایت رهنمون می شوند».



[ صفحه 97]



اصبغ می گوید: عرض كردم: ای امیرمومنان! آیا این كار شدنی است؟ فرمود:

-«آری، آن حتمی است، از قلم تقدیر گذشته است. ای اصبغ! تو چه می دانی كه این امر چگونه است؟! آنها بهترین این امت هستند با بهترین این عترت».

اصبغ پرسید: سپس چه خواهد شد؟ فرمود:

- «آنگاه خداوند هر چه اراده كند، انجام می دهد كه او برای او اراده ها، هدفها و غرضهایی است». [9] .

48- «طوبی لهم علی صبرهم علی دینهم فی حال هدنتهم، و یا شوفاه الی رویتهم فی حال ظهور دولتهم، و سیجمعنا الله و ایاهم فی جنات عدن و من صلح من ابائهم و ازواجهم و ذریاتهم».

- «...خوشا به حال آنها (یاوران حضرت مهدی علیه السلام) در زمان صلح و آرامش آنها، خوشا بر شكیبایی آنها در راه دینشان. چقدر مشتاقم كه آنها را در زمان تشكیل دولتشان ببینم. خداوند بین ما و آنها و شایستگان از پدران، مادران، همسران و فرزندانشان را در بهشت برین جمع خواهد فرمود». [10] .

49- «یفرح لخروجه اهل السماء و سكانها، یملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا و ظلما».

- «برای ظهور او اهل آسمانها شادمانی می كنند. روی زمین را پر از عدالت می كند، پس از آنكه با جور و ستم پر شده باشد». [11] .

50- «و ان من ورائكم فتنا مظلمة عمیاء منكسفة، لا ینجو منها الا النومة. قیل: یا امیرالمومنین! وما النومة؟ قال: الذی یعرف الناس و لا یعرفونه».



[ صفحه 98]



-«به دنبال شما فتنه های تاریك، كور و ظلمانی هست كه از آنها كسی جز نومه نجات نمی یابد. پرسیدند: نومه چیست؟ فرمود: كسی كه مردم را بشناسد و مردم او را نشناسند». [12] .

51- «...رجل من ولدی زكی نقی، الذی یملأ الارض عدلا و قسطا، كما ملئت ظلما و جورا، و انی لاعرف اسمه این كم هو یومئذ و علامته، و هو من ولد ابنی الحسین الذی یقتله ابنك یزید، و هو الثائر بدم ابیه...».

-«امیر مومنان علی علیه السلام در ضمن نامه ای خطاب به معاویه از لشكر سفیانی بحث كرده، سپس می افزاید:

- «مردی نیكو سرشت و پاك روش از اولاد من، زمین را پر از عدل و داد می كند، آنچنان كه پر از جور و ستم شده است. من نام و نشان او را می دانم كه آن روز او كی و كجاست! او از تبار پسرم حسین علیه السلام است. همان حسین كه پسرت یزید او را می كشد، و او (مهدی علیه السلام) خون پدرش (حسین علیه السلام) را می گیرد». [13] .

52- «یا بن خیرة الاماء! متی تنتظر؟ ابشر بنصر قریب من رب رحیم، فبأبی وامی من عدة قلیلة اسمائهم فی الأرض مجهولة، قد دان حینئذ ظهورهم. یا عجبا كل العجیب بین جمادی و رجب من جمع و رجب من جمع اشتات و حصد نبات و من اصوات بعد اصوات».

-«امیرمومنان علی علیه السلام پس از جنگ نهروان در ضمن یك خطبه در مورد «ملاحم»به تفصیل سخن گفت و در فرازی خطاب به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه فرمود:

- «ای پسر بهترین كنیزان، تا به كی انتظار باید كشید؟! مژده باد به پیروزی نزدیك از پروردگار بخشایشگر. پدر و مادرم به فدای آن تعداد اندكی باشند كه نامهای آنها در زمین مجهول است، تا هنگامی كه وقت



[ صفحه 99]



ظهور فرا رسد. همه ی شگفتیها، از جمع شدن پراكنده ها، درو شدن گیاهان و صداهای پیاپی، در میان جمادی و رجب است». [14] .

53- «الاسلام و السلطان العادل اخوان، لا یصلح واحد منهما الا بصاحبه، الاسلام اس و السلطان العادل حارس، مالا اس له فمنهدم و ما لا حارس له فضائع، فلذلك اذا رحل قائمنا لم یبق اثر من الاسلام، و اذا لم یبق اثر من الاسلام لم یبق اثر من الدنیا».

-«اسلام و سلطان عادل دو برابر همزادند. یكی از آنها بدون دیگری به كمال شایسته نمی رسد. اسلام پایه است و سلطان عادل نگهبان آن است. آنچه بی پایان باشد ویران می گردد. و آنچه نگهبان ندارد تباه می شود. از این رهگذر هنگامی كه قائم ما (ارواحنا فداه) رخت بر بندد، دیگر اثری از اسلام نمی ماند (بعد از انقضای رجعت) و هنگامی كه اثری از اسلام نباشد، اثری از دنیا نخواهد بود». [15] .

و اینك دو نمونه از نهج البلاغه:

54- «اللهم بلی لا تخلو الأرض من قائم لله بحجة اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته، و كم ذاواین اولئك؟ اولئك - و الله - الأقلون عددا، و الأعظمون عندالله قدرا. یحفظ الله بهم حججه و بیناته، حتی یودعوها نظرائهم، و یزرعوها فی قلوب اشباههم. هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة، و باشروا روح الیقین، واستلانوا ما استعوره المترفون، و انسوا بما استوحش منه الجاهلون، و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الأعلی. اولئك خلفا الله فی ارضه، و الدعاة الی دینه آهاه شوقا الی رویتهم!».

-«بار خدایا؟ هرگز روی زمین، از كسانی كه دین خدا را به



[ صفحه 100]



حجت بر پای دارند تهی نمی ماند. خواهد آشكار و ظاهر باشند و خواه خائف و نهان از چشم، تا برهانهای حق و نشانه های روشن او از میان نرود. اما اینها چندند و كجایند؟ به خدای سوگند كه به شمار بس اندك، و به منزلت بسیار والایند، خداوند حجتها و نشانه های روشن خود را به وسیله ی آنها نگاه می دارد. تا آن را به نظیران خویش به امانت بسپارند و در دل اشباه خویش كشت دهند و بارور سازند، دانش، آنها را به حقیقت بینائی، رهنمون می كند.و آن را با آرامش یقین بكار می بندند. پارسائی و پرهیز را كه متنعمان ناز پرورده دشوار می شمارند، آسان می گیرند. و با آنچه نادانان از آن به هراس اندرند، خو دارند. در دنیا با كالبدی زندگانی می كنند كه روح آن كالبد به محل اعلی وابسته است. اینانند جانشینان خدای بر روی زمین و فرا خوانندگان به دین خدا. وه، كه به دیدارشان چقدر مشتاقم». [16] .

55- «الا و ان من ادركها منا یسری فیها به سراج منیر، و یحذو فیها علی مثال الصالحین، لیحل فیها ربقا، و یعتق رقا، و یصدع شعبا، و یشعب صدعا، فی سترة عن الناس لا یبصر القائف اثره، و لو تابع نظره، ثم لیشحذن فیها قوم شحذ القین النصل. تجلی بالتنزیل ابصارهم و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم.و یغبقون كأس بعد الصبوح».

-«هان، همانا هر كس آن روزها را دید، به چراغ نور افشان ما در آن سیر می كند و بر مثال صالحان در پی آن فتنه می افتد. تا در آن گیر و دار پنهان از نظر مردمان (امام غائب ارواحنا فداه) بندی از پای بگشاید، بردگان را آزاد سازد، جمعی را پراكنده سازد و پراكندگی را گرد آورد. كسی كه در پی او باشد، اثر او را نمی بیند، هیچ اثر شناس و پی زن از او نشانی به دست نیاورد. هر چند در این راه بكوشد. در آن رویدادها قومی (یاران مهدی علیه السلام) ذهن و فكرشان صیقلی شده، همچون صیقل



[ صفحه 101]



شمشیر به دست آهنگر، دیدگانش به نور قرآن روشن و گوشهایشان به تفسیر آن مأنوس. پس از جام خرد و حكمت كه بامداد به آنان می پیمایند، شبانگاه نیز از آن سیراب می گرداند». [17] .

اینها نمونه ای اندك و قطراتی ناچیزی از دریای بیكران جوشیده از اقیانوس ژرف و ناپیدا كرانه ی، باب مدینه ی رسول صلی الله علیه و آله و سلم پیشوای پرهیزكاران، امام انس و جان، امیر مومنان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام، در رابطه با قبله ی خوبان، موعود قرآن، صاحب عصر و زمان، ولی الله اعظم، حضرت بقیةالله، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء می باشد.



[ صفحه 105]




[1] كفاية الأثر ص 220.

[2] كتاب «مهدي منتظر در نهج البلاغه» نوشته ي مهدي فقيه ايماني، از انتشارات «كتابخانه ي عمومي اميرالمومنين عليه السلام» اصفهان.

[3] بشارة الاسلام، ص 76.

[4] ينابيع المودة، ص 406.

[5] كمال الدين، ص 303.

[6] بحارالانوار، ج 51 ص 109.

[7] كمال الدين،ص 304.

[8] بحارالانوار، ج 51 ص 115 و بشارة الاسلام، ص 52.

[9] كمال الدين، ص 289 و كفاية الاثر ص 220.

[10] اصول كافي، ج 1 ص 271.

[11] بحارالانوار، ج 51 ص 120.

[12] بحارالانوار، ج 51 ص 112 و غيبت نعماني، ص 141.

[13] كتاب سليم بن قيس، ص 197.

[14] بشارة الاسلام، ص 80.

[15] كشف الحق (اربعين خاتون آبادي) ص 203.

[16] نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 147، ترجمه ي دكتر اسدالله مبشري، ج 3 ص 360.

[17] نهج البلاغه، خطبه ي 150، ترجمه ي دكتر اسدالله مبشري، ج 2 ص 556.